جوانی نزد شیوانا آمد و به او گفت: "در مدرسهای که درس میخوانم، پسر ثروتمندی است که خود را خیلی زرنگ و تیز میداند و به واسطه ثروت پدرش مسوولان مدرسه هم از او حمایت بیقید و شرط میکنند.
البته انکار نمیکنم که او فردی واقعا باهوش است اما از این هوش خود برای بیآبرو کردن و خراب کردن بقیه بچهها استفاده میکند و در این مسیر هیچ مرز و محدودیتی را قایل نیست.
بقیه ی حکایت در ادامه مطلب.....